طرح مفهوم نوآوری باز (Open Innovation)
نوآوری به عنوان یکی از مهمترین عوامل رشد و دوام برتریهای رقابتی و تولید ارزش برای شرکتها قلمداد میشود. تمرکز بر اهمیت نوآوری در بسیاری از عرصهها کلیدی است. امروزه بسیاری از آن چه که نوآوری میخوانیم مربوط به پارادایمی تحت عنوان نوآوری باز است. هنری چزبرو (Henry Chesbrough)، استاد و پژوهشگر دانشگاه برکلی کالیفرنیا، با انتشار کتاب «نوآوری باز: ضرورتی جدید برای خلق و سودآوری از تکنولوژی» در سال 2003 برای نخستین بار مفهوم نوآوری باز را معرفی کرد. او در این کتاب استدلال کرد که مدل سنتی نوآوری که در آن شرکتها تنها به منابع و تخصص داخلی خود متکی بودند، در محیط کسبوکار سریعالسیر و درحال تغییر امروز کارآمد نیست. بنابراین مدل نوآوری باز را پیشنهاد کرد که به همکاری، مشارکت و به اشتراکگذاری دانش و منابع بین شرکتها، دانشگاهها و سایر ذینفعان تاکید دارد.
اهمیت نوآوری باز (Open Innovation) در قرن حاضر
نوآوری باز در جهان کنونی ما به صورتی روزمره تمام جنبههای زندگی ما را دگرگون میکند. مفهوم نوآوریِ باز حول محور واحدهای تحقیقوتوسعه در شرکتها تعریف میشود. شرکتها در قرن پیش براساس الگوی نوآوری بسته فعالیت میکردند. یعنی بر نوآوریهایی که در واحدهای تحقیقوتوسعۀ خود تولید میشدند اتکا میکردند و این الگو برای قرن بیستم و رویکردهایی که براساس آنها علم تولید میشد، مناسب بود. نوآوری بسته هرچند که در قرن پیش نقشی اساسی ایفا کرد اما در قرن حاضر وضعیت جهان تغییرات چشمگیری به خود دیده و دیگر الگوی نوآوری بسته جوابگو نیست. نکتۀ حائز اهمیت این است که نقش کلیدی نوآوری در قرن پیش نیز حتی در الگویی بسته، به قوت باقی بود. اما در قرن حاضر، شرکتها در جستجوی نوآوری علاوه بر واحدهای تحقیقوتوسعۀ خود باید به واحدهای تحقیقوتوسعۀ شرکتهای دیگر نیز اتکا کنند و نوآوری را در بیرون از مجموعۀ خود نیز جستجو کنند. برای روشن کردن بحث نوآوری باز نخست لازم است که دربارۀ نوآوری بسته صحبت کنیم و از دریچۀ سیر تاریخی این پدیدهها به شناخت آنها دست یابیم.
نوآوری بسته (Closed Innovation) و زمینه برای ظهور نوآوری باز (Open Innovation)
علم در ابتدای قرن بیستم در حال گستردهشدن در تمام حوزهها بود. مهمترین مبانی علم فیزیک و شیمی در همان سالهای نخست قرن بیستم مورد پژوهش قرار میگرفتند. اما در آن دوره، جستجوی علم ضرورتا برای اهداف کاربردی صورت نمیگرفت و مخصوصا دانشگاههای اروپایی روی مبانی نظری علوم بیشتر از کاربردهای عملی تاکید داشتند. اگر کسی در آن دوره قصد راهاندازی کسبوکاری را داشت، چندان نمیتوانست یافتههای علمی را در مسیر کسبوکار خود به کار بگیرد و آنها را از دنیای آکادمیک وارد دنیای تجارت کند. شرکتها برهمین اساس نمیتوانستند از پژوهشهای علمی در تجارت به سودمندی استفاده کنند. ایالات متحده به تدریج در نیمۀ اول قرن بیستم، در خلال جنگ جهانی دوم و نیز پس از جنگ شروع به حمایت از پژوهشهای علمی در موسسهها و دانشگاهها برای ارائۀ راهکارهایی در جهت استفادۀ کاربردی و تجاری از یافتههای علمی کرد. شرکتها نیز در همین راستا شروع به استخدام دانشمندان برای راهاندازی واحدهای پژوهشی خود کردند. واحدهای تحقیقوتوسعه شکل گرفتند و هر شرکتی برای تولید محصولات و ارائۀ خدمات جدید و بکارگیری دادههای علمی در جهت کاربردهای تجاری و استفادۀ حداکثری از منابعی که در اختیار داشتند، روی این واحدها حساب میکرد. مدل بیزینسی شرکتها نیز متکی به فرآیندهای تحقیقوتوسعۀ داخلی، بسته بود و هر شرکتی برای ایدههای جدید، نوآوریها و کشفیات جدید فقط متکی به واحد تحقیقوتوسعۀ خود بود. اما هرچه که بازار توسعۀ گستردهتری یافت و نقش نوآوری به عنوان مهمترین عامل در شکلگیری بازارها و رقابت تنگاتنگ شرکتها با یکدیگر بیشتر آشکار شد، مدل بستۀ بیزینسی شرکتها دیگر جوابگو نبود. شرکتها با اتکا بر واحدهای تحقیقوتوسعۀ خود دیگر نمیتوانستند پابهپای بازار حرکت کنند و جوابگوی تغییرات روزافزون بازار باشند. بنابراین این الگو باید با الگویی جدیدتر و انعطافپذیرتری جایگزین میشد. گستردگی بازار راه را برای نوآوریِ باز به عنوان الگوی جدید باز کرد و شرکتها برای بقا و رشد در بازار مجبور به تسلیم شدن دربرابر این الگو شدند.
نقش نوآوری باز (Open Innovation) در توسعۀ کسبوکارها
نوآوری باز استفادۀ حداکثری از ایدههای خارج از شرکت و تکنولویهای آن است. جهان به سرعت درحال دگرگونی است و رشد نوآوری در واحدهای تحقیقوتوسعۀ داخلی شرکتها به تنهایی میسر نمیشود. شرکتها دیگر به تنهایی نمیتوانند تمام ایدههای جدید تاثیرگذار بر توسعۀ شرکت و نیز موقعیتهای بازاری جدید را پیدا کنند. همچنین شرکتها براساس نوآوری باز باید بتوانند ایدههایی را که برای خود غیرقابل استفاده هستند به خارج از شرکت هدایت کنند تا در بستر شرکتی دیگر شکوفا شوند. پروژهای که انتظار میرود برای شرکت چندان سودآور نباشد به بیرون از شرکت هدایت و فروخته میشود تا شرکتی دیگر از آن ارزش بیشتر و فرصتهای بهتری خلق کند. براساس نوآوری باز شرکتها باید مدل بیزینسی خود را باز کرده و ایدههای خارجی و تکنولوژیها را به درون و همچنین دانش خود را به بیرون جاری کنند. روی باز نشان دادن به امکانهایی که در خارج از شرکت جریان دارند کمک شایانی میکند به شناسایی و خلق فرصتهایی که برای شرکت خود و نیز شرکتهای دیگر ارزش میآفرینند.